در گفت‌وگو با آنا بررسی شد

ایران و تروئیکا سر یک میز| کارت‌های برنده تهران و ترس واشنگتن از گرفتار شدن در جنگ فرسایشی

ایران و تروئیکا سر یک میز| کارت‌های برنده تهران و ترس واشنگتن از گرفتار شدن در جنگ فرسایشی
تقریباً این اجماع نظر وجود دارد که گفت‌و‌گو با آمریکایی‌ها قریب‌الوقوع نیست، اما نمایندگان ایران و اروپا امروز ۳ مرداد در استانبول دیدار می‌کنند. یک کارشناس مسائل بین‌الملل می‌گوید تروئیکا مستقل از واشنگتن عمل نمی‌کند و در میز مذاکره استانبول، تهران نباید به چیزی جز لغو «مکانیسم ماشه» رضایت دهد؛ چراکه حتی اجرای آن بهتر از تعلیق و نگه داشتن ایران در ابهام است.

گروه سیاسی خبرگزاری آنا؛ «مذاکره غیرمستقیم با آمریکا» و «مذاکره مستقیم با اروپا» به عنوان ابزاری که می‌تواند امکاناتی را فراهم کند؛ همچنان در دستور کار دستگاه دیپلماسی ایران است. در این میان، تقریبا این اجماع نظر وجود دارد که گفت‌و‌گو با آمریکایی‌ها قریب‌الوقوع نیست؛ دست کم نه تا وقتی که آنها درباره عدم توسل به گزینه نظامی در میانه مذاکره تضمین نداده‌اند.

با این حال، امروز جمعه ۳ مرداد، ایران و تروئیکای اروپایی برای بررسی امکان تمدید مهلت فعال کردن مکانیسم ماشه که ضامن تداوم معافیت تهران از تحریم‌های بین‌المللی است، در استانبول (ترکیه) سر میز مذاکره می‌نشینند.

اکنون سوال این است که تداوم مذاکره چه امکاناتی را برای ایران فراهم می‌کند و اینکه متقابلاً به عنوان موارد قابل مصالحه چه چیز‌هایی روی میز قرار خواهد گرفت؟

اگرچه برآورد کلی این است که حمله به تاسیسات هسته‎ای ایران، موفقیت راهبردی برای آمریکا در پی نداشت، به هر حال این اقدام به تغییر چیدمان بازیگران دور میز و کارت‎های روی میز منجر شد. به عنوان مثال، اکنون ایران می‌تواند به ازای اجرا یا لغو مکانیسم ماشه، کارت چانه زنی برای خروج یا ادامه NPT را روی میز مذاکره بگذارد یا به ازای ازسرگیری بازرسی‌های آژانس، از طرف‌های مقابل امتیاز بگیرد.

در مقابل، مکانیسم ماشه یک کاربری دوگانه دارد، یعنی هم ابزار اروپاست برای بازگشت به میز مذاکره‌ای که عملاً در روند مسقط از آن کنار گذاشته شده بود؛ هم ابزار اعمال فشار آمریکاست برای اینکه از سررسید انقضای برجام برای بازگرداندن ایران به میز مذاکره با خود استفاده کند.

 پس ما از یک طرف با سهم‌خواهی اروپا از میز مذاکره در قالب یک هویت مستقل مواجه هستیم، از طرف دیگر با اروپایی مواجه می‌شویم که در این مقطع منافع مشترکی را با آمریکا دنبال می‌کند.

برای بررسی فرصت‌ها و چالش‌های مذاکره با آمریکا و اروپا در شرایط فعلی، خبرنگار سیاسی خبرگزاری آنا، مصاحبه‌ای با «احسان کیانی» کارشناس روابط بین‌الملل داشته است که با هم می‌خوانیم:

آنا: چشم‌انداز رایزنی با تروئیکا با توجه به ماهیت دوگانه مکانیسم ماشه چطور هست و چه چالش‌ها و فرصت‌هایی پشت این میز مذاکره در انتظار ایران است؟

با توجه به اینکه هیچ راهی جز مذاکره با اروپا برای جلوگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه وجود ندارد، ناگزیر ایران باید با سه کشور اروپایی که حق استفاده از ماشه را حداقل روی کاغذ دارند، وارد گفت‌و‌گو بشود و البته با توجه به اینکه مسئله اصلی در پرونده هسته‌ای تحریم‌های آمریکاست باز هم ناگزیر یک گفت و گوی غیر مستقیم هم با آمریکا در جریان خواهد بود (همچنان که در خبر‌ها می‌شنویم که با وساطت روسیه این گفت‌و‌گو فعلا در جریان است)، اما در نهایت هر تصمیمی که اروپایی‌ها بگیرند، در هماهنگی کامل با آمریکا خواهد بود و اینطور نیست که اروپا حتی اگر آمریکا تمایل نداشته باشه (که البته دارد) به طور مستقل مکانیسم ماشه را فعال کند؛ بنابراین در نهایت این تصمیمی است که این بلوک با هم اتخاذ خواهد کرد و در این میان، به نظر می‌رسد که ایران بهتره به چیزی جز لغو مکانیسم ماشه رضایت نده، چون حتی شاید اجرای آن و عبور به یک فاز دیگه بهتر از این باشه که همچنان در حالت تعلیق و ابهام ایران را نگه دارند.

آنا: شما جایی نوشته بودید ایران می‌تواند با خروج پیش‌دستانه از ان پی تی، اهرم فشار قوی‌تری ایجاد بکند و در فرصت ۳ ماهه ارائه درخواست تا اجرای خروج، لغو مکانیسم ماشه و رفع تحریم‌ها را در ازای بازگشت به NPT موضوع مذاکره قرار دهد.

من از نوشته شما این طور برداشت کردم که ما نباید منتظر فعال شدن ماشه باشیم و همین الان هم می‌توانیم از ان پی تی خارج شویم. اگر اشتباه برداشت کردم تصحیح بفرمایید.

بله گزینه ایران و شاید تنها گزینه ایران و تنها کارت بازی ایران حضور در معاهده منع گسترش تسلیحات هسته‌ای است و برداشت شما از نوشته من هم درست است.

 نظر من اینه که حتی ما قبل از فعال‌سازی مکانیسم ماشه باید نامه خروج از NPT را امضا کنیم تا در بازه تقریبا ۳ ماهه‌ای که به تصویب نهایی آن باقی مانده اعلام کنیم که طبق معاهده NPT که امکان خروج از آن را در شرایط خاص مهیا کرده است، ما هم به دلیل اینکه تاسیسات هسته‌ای صلح آمیزمان در حالی که تحت نظارت آژانس بود، مورد حمله نظامی قرار گرفت، از این معاهده خارج می‌شویم؛ چراکه معتقدیم این معاهده دیگر توانایی تأمین حقوق ما را ندارد.

 در این شرایط، برای حفظ معماری عدم اشاعه و جلوگیری از تکثیر رفتار ایران، احتمالاً آنها به تکاپو می‌افتند تا وارد یک گفت و گویی برای حفظ ایران در این معاهده شوند، که ما به ازای آن می‌تواند جلوگیری از فعال شدن مکانیسم ماشه باشد.

 البته از آنجا که این اقدام به هر حال پر ریسک است، این احتمال وجود دارد که چه در حین مذاکره، چه وقتی که از NPT خارج می‌شویم و اروپایی‌ها هم قصد فعال ساری مکانیسم ماشه را دارند، باز هم مورد حمله اسرائیل قرار بگیریم.

 ولی به هر حال با توجه به فرایند طی شده الان جز این اقدام هر چند پرریسک اقدام دیگری برای تحت فشار قرار دادن آمریکا و اروپا نداریم تا بتوانیم با تکیه به آن حقوق کشور را به نحوی تامین کنیم و از ادامه تاب خورد این شمشیر داموکلس بر بالای سر کشور اجتناب کنیم.

آنا: آیا واقعا معماری عدم اشاعه برای غرب انقدر مهم هست که بخواهد برای حفظش وارد مذاکره برد-برد با ایران بشود؟ به هر حال کشور‌های دیگری هم هستند که عضو NPT نیستند و تا جایی من می‌دانم خروج از NPT اگرچه مرسوم نیست (البته خاطره کره شمالی را زنده می‌کند)، اما ممنوع هم نیست.

 بله مرسوم نیست. ولی به خاطر همون خاطره کره شمالی اونقدر مهم هست که به خاطرش حاضر باشند با ایران گفت‌و‌گو کنند.

 نکته مهم‌تر اینه که وقتی ایران از NPT خارج بشه و دیگه هیچ نظارتی از طرف آژانس وجود نداشته باشه، در شرایطی که آنها خودشون می‌دانند که حمله آمریکا تأسیسات هسته‌ای را به طور کامل نابود نکرده و از طرف دیگه ابهام دارند که مواد غنی شده اورانیوم با غنای بالا کجا هست؛ چاره‌ای جز تدارک دیدن راهی برای بازگرداندن بازرسان آژانس به ایران ندارند.

 یعنی به نظر می‌رسه مسئله نظارت آژانس آنقدر مهم هست که حاضر باشند به خاطرش امتیاز بدهند. البته اگر به دنبال این نباشند که مسئله را با حمله نظامی مجدد حل کنند که به هر حال عرض کردم آن هم یک جور ریسک است.

 ولی مسئله نظارت آژانس به قدری مهم هست که «پیت هگثت» وزیر دفاع و «مارکو روبیو» وزیر خارجه آمریکا و همچنین «مایک والتز» نماینده آتی آمریکا در سازمان ملل تاکید کردند که ما باید آن قدر ایران را تحت فشار قرار بدیم که حاضر بشه دوباره اجازه بازگشت بازرس‌ها را بدهد. 

 حل مسئله هسته‌ای از طریق نظامی در عین حال که به هر حال یک بار به تعبیری قفلش باز شده، ولی فرسایشی و یه مقدار هزینه‌بر هست. به همین دلیل، آنها حتماً ترجیح می‌دهند که به زعم خودشون ایران را وادار به تسلیم کنند تا اینکه بخواهند با ایران وارد یک نبرد دیگر شوند.

آنا: چرا غرب ایران را در این شرایط قرار داد؟ چون به هر حال، فارغ از باور‌های ایدئولوژیک، واکنش طبیعی این هست که وقتی مورد تجاوز نظامی قرار گرفتی و تحریم‌های بین‌المللی هم برگشته، ما باید از NPT خارج شویم.

 درباره اینکه چرا ایران در این شرایط قرار دارد، من معتقد نیستم که اروپا هم با این ایده‌ای که مثلاً مشکل را از طریق نظامی حل کنند؛ همراه بوده است.

ولی معتقدم که طرح حمله به ایران در یک هماهنگی مشترک با اسرائیل و آمریکا از ابتدا کشیده شده است. به هر حال، ایده اسرائیل این هست که بعد از حزب الله و حماس، چرا حمله به ایران در دستور کار قرار نگیرد؟ به هر حال ایده اسرائیل فقط مسئله هسته‌ای نیست اصلا ایده اش فروپاشی سرزمینی هست.

 حالا لزوما منظورم تجزیه نیست. منظورم این هست که به نحوی ایران به سرزمین سوخته تبدیل بشه تا در نهایت مثل سوریه حکومت ساقط بشه نه مثلاً شبیه عراق که ائتلاف مجبور به پیاده سازی نیروی پیاده نظام و نیروی زمینی شدند.

 به هر حال آمریکا هم تا یه جایی با این ایده همراهی کرده و تنها چیزی که ممکن است آمریکا را از این ایده جدا کند، این هست که متحمل هزینه‌هایی در منطقه شود. حالا چه هزینه‌های اقتصادی باشه مثل افزایش قیمت انرژی؛ چه هزینه‌های انسانی و نظامی.

 اما اسرائیل ابایی از این نداره که یک مقدار هزینه بده در راه ادامه حملات نظامی.

 اروپا به نظر من مایل و همراه با این ایده نبوده است ولی وقتی در این موقعیت قرار گرفت، اگر احساس کنه که این حمله تبعات جدی برای اروپا نداره، ترجیح می‌دهد که با آن همراه شود.

 به نظر من، بعد از خروج از NPT، همان طور که گفتم، این ریسک هست که باز هم حمله نظامی صورت بگیره ولی گزینه دیگه‌ای هم پیش روی ایران نیست.

ما اگر قرار باشه اجازه بدیم که مکانیسم ماشه فعال بشه و در عین حال همچنان تحت نظارت آژانس باشیم، از دو سو متحمل ضرر می‌شویم.

آنا: به نظر می‌آید که پاریس موضوع مکانیسم ماشه را به سرنوشت اتباع فرانسوی زندانی در ایران گره زده. تا چه اندازه این دو موضوع به ظاهر جدا (ماشه و زندانی‌های خارجی/دو تابعیتی) می‌توانند بر هم تأثیر بگذارند؟

به هر حال وقتی که احساس می‌کنند ایران در موقعیت اضطرار قرار گرفته چرا مطالبات بیشتری را مطرح نکنند. به قول معروف به مرگ می‌گیرند که طرف مقابل، به تب راضی شود.

علاوه بر موضوع هسته‌ای، چند تا مطالبه دیگر هم روی میز میگذارند که ایران در نهایت مجبور بشه برای اینکه مطالبه بیشتر را قبول نکنه، مطالبه کمتر را قبول کند.

این دو پرونده، خیلی شاید ربط منطقی به همدیگه نداشته باشند؛ اما بحث این هست که به هر حال، هر بازیگری سعی می‌کند در این بازی نقش خودش را ایفا کند و به تعبیری رنگ خودش روی تابلو باشد.

آنا: اصولا تقسیم کار تروئیکا در شرایط فعلی برنامه هسته‌ای ایران چگونه است؟

پاسخ: این تقسیم کار به این نحو نیست که دیگه شاید خیلی چهره‌ای از پلیس خوب ببینیم. یعنی به تعبیری همه درآن نقش پلیس بد را بازی می‌کنند. یعنی یک زمانی مثلاً در مذاکرات برجام فکر می‌کردیم که خب آمریکا پلیس بد هست، اسرائیل پلیس خیلی بد هست و در مقابل، کشور‌های اروپایی یا حداقل اتحادیه اروپا دارد نقش پلیس خوب را بازی می‌کند.

 ولی همان جا هم دیدیم که مثلاً فرانسه نقش اخلال گر را ایفا کرد.

اما، الان آنقدر حمایت از حمله اسرائیل علنی شده که به نظرم تقسیم کار به شکل بد و خوب یا معتدل و تندرو وجود ندارد. همه آنها سعی دارند که ایران را وادار کنند که یا تسلیم بشه (تسلیم به معنای اینکه باید برنامه هسته‌ای را کنار بگذاره، غنی سازی را به طور کامل کنار بگذاره و حتی بُرد موشک هاش هم به حدی کاهش بده که حداقل نگرانی اروپا اگر نگم نگرانی اسرائیل، مرتفع شود.) بنابراین، دیگه تقسیم کار جدی نیست. آنها در اهداف مشترک هستند و یک مقدار در روش‌ها اختلاف نظر دارند.

آنا: تا میز مذاکره با آمریکا چقدر فاصله داریم؟ و سوال مهم‎تر وقتی قرار نیست از حق غنی سازی کوتاه بیایم، برنامه موشکی را هم روی میز نگذاریم و به فعالیت‌های منطقه‌ای ادامه بدیم (عملا داریم می‌گیم هیچ زبان مشترکی با اروپا و آمریکا نداریم)، چرا و با چه چشم‌اندازی گفت‌و‌گو‌ها را پیش می‌بریم؟

به نظرم با اخباری که منتشر شده است، گفت و گوی غیر مستقیم با آمریکا در جریان هست؛ یعنی واسطه‌ها در حال انتقال پیام هستند. مواردی که گفتید درست است، اما سعی ایران همیشه این بوده که میز دیپلماسی را ترک نکند، چراکه احساس می‌کنیم که به هر حال اگر کورسوی امیدی هم باشد، بهتره از تقابل نظامی هست.

از طرفی، اگر قرار باشد ایران از NPT خارج شود، حتماً باید در میز گفت‌و‌گو حضور داشته باشد تا بتواند این کارت را روی میز بگذارد و در نهایت، این گفت‌و‌گو به به یک بالانسی برسد: مثلاً حضور ایران در NPT در ازای لغو مکانیسم ماشه و احیانا عدم تمدید تحریم‌ها و مثلاً کاهش غنی سازی یا خروج مواد اورانیوم غنی شده از ایران.

بنابراین، قرار نیست لزوما صفر و صدی به موضوع نگاه کنیم. یک طیف میانه هست که بشه بعضی امتیازات را ایران بدهد، بعضی امتیازات را آنها بدهند و به تعبیری هر دو طرف یه مقداری مواضع‌شان را تعدیل کنند. ولی خب رسیدن به اون نقطه به نظر میرسه که خیلی سخته باشه به دلیل اینکه زمان زیادی تا انقضای مهلت مکانیسم ماشه باقی نمانده است.

آنا: در یکی از تحلیل‌هاتون نوشته بودید «سناریوی حمله مجدد و محدود» حین یا پس از فعال‌سازی مکانیسم ماشه وجود داره، در این صورت مذاکره با چه چالش‌هایی مواجه می‌شود؟

درباره اینکه در صورت حمله مجدد و محدود، چه بر سر روند مذاکره می‌آید، باید گفت که قطعاً مذاکره از طرف ایران متوقف می‌شود و اصولاً هدف اسرائیل هم این هست که مذاکره را مختل کند، چون ترجیح می‌دهد که بقیه را دنبال خودش بکشاند تا اینکه خودش دنبال رو آمریکا و اروپا باشد.

اسرائیل از تکرار تجربه برجام می‌ترسد و به نظر من مشغول سبک و سنگین کردن اوضاع برای حمله بعدی است.

دغدغه‌ای هم که اسرائیل دارد هم به لحاظ زمان انجام حمله مجدد است و هم به جهت اینکه نگران این هست که ایران حمله بعدی را حمله وجودی تلقی کند و بخواهد با تمام توان به آن پاسخ بدهد.

آنا: آیا تهدید گرفتار کردن آمریکا در جنگ فرسایشی می‌تواند مفید باشد؟ (در یکی از تحلیل هاتون نوشته بودید دولت ترامپ از ورود به نبرد‌های نظامی طولانی و فرسایشی پرهیز و بر ضربات موردی و محدود ولی ویران‌گر بر دشمنان آمریکا تمرکز خواهد داشت ... در راستای همین کاهش هزینه‌های نظامی آمریکا در غرب آسیاست که دولت ترامپ بر گسترش توافق ابراهیم و برون‌سپاری نقش امنیتی آمریکا به ائتلاف اسرائیل و متحدان عربی تأکید دارد.) 

 بله قطعاً ترامپ تمایل به این ندارد که در یک جنگ فرسایشی گرفتار شود و دقیقاً به همین خاطر هم بود که بلافاصله بعد از حمله به فردو و بعد پاسخ ایران به العدید، سریع پیشنهاد آتش‌بس را مطرح کرد.

 به نظر من حمله اخیر نشان داد که آمریکا تمایلی به ورود به درگیری طولانی و گسترده از طرف خودش ندارد.

 فارغ از اینکه اسرائیل چقدر درگیر بشه، آمریکا حاضر به پشتیبانی هست ولی تمایلی نداره که خودش بازیگر یک درگیری تمام عیار طولانی مدت باشد.

 درگیری بیش از ۲ تا ۳ ماه، برای آمریکا مطلوب نیست و دیدیم که درگیری با انصارلله یمن را هم در مدت کوتاهی خاتمه داد.

درباره ایران هم، کش دادن درگیری و بسط آن به حوزه خلیج فارس، منجر به افزایش قیمت انرژی می‌شود که فعلاً مورد تمایل ترامپ نیست؛ هم به جهت تورم آمریکا و هم اینکه ممکن است به هر حال هیمنه آمریکا در منطقه بیشتر زیر سوال برود و یا اینکه حتی بدتر از آن، تلفات انسانی برایش در پی داشته باشد.

 البته باید بگویم که ایران هم به همین خاطر باید خیلی حساس و محتاط باشد؛ چراکه به هر حال تلفات انسانی از طرف ایران ممکنه پاسخ محکمی از طرف آمریکا در پی داشته باشد. به نظر من اینجا هست که ورود گروه‌های مقاومت برای تهدید آمریکا می‌تواند مفیدتر تلقی شود.

 

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا